نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شهید منصور مشکی زاده
نزديكى هاى عصر يك روز شنبه كه او را براى هوا خورى به در منزل آورده بودم چون بر اثر تبى كه به او عارض شده بود بدنش خيلى گرم بود پس از لحظاتى ديدم يك سيّد نورانى و خوش سيما كه شال سبزى را به كمرش بسته بود ولى عمامه اى بر سر نداشت و يك دستمال سياه به سبك عرب ها به روى سرش انداخته بود از جلوى منزل ما عبور میكند چون در منزل ما نيمه باز بود وى نگاهى به داخل انداخته و به من و منصور رسيد.
کد خبر: ۴۲۲۵۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۵